Hazara Culture

شیوه گردآوری فولکلور<

پروفسور شاه علی اکبر شهرستانی
  2020-04-04


اگر ما فولکلور را که یک کلمه انگلیسی و مرکب از دو جز است: (فولک = مردم و لور=دانش) بپذیرم و مفهوم دیگر بر آن بیفزایم پس آن‌چنان‌که در قاموس فرانسوی لاروس تعریف گردیده است، بکار خودخواهیم پرداخت: در آن کتاب آمده است که فولکلور مجموع عنعنات، سروده‌ها و رسوم مردمی در یک سرزمین است (لاروس ۱۹۷۱ – ص ۳۸).

محمد بن اسحاق معروف به ابن ندیم در کتاب الفهرست می‌گوید: قدیم‌ترین کسانی که به تصنیف افسانه‌ دست یازیده‌اند، فارسیان اول بوده‌اند که از زبان حیوانات نقل حکایت می‌کردند. (ترجمه الفهرست، ص ۵۴۲). فارسیان اول سلاله هخامنشی‌اند.

روژه‌کائنی‌وا نویسنده معروف فرانسوی که در حدود سال‌های ۱۳۶۰ه ش از دنیا رخت بست، در یک اثر خود بنام: (افسانه پریان و داستان‌های واهی شگفت‌انگیز) ضمن تحلیل و بررسی همه‌جانبه و بسیار گسترده آن می‌گوید: ساحه و جولانگاه خیال در هر محیط آن‌قدر پردامنه و فراخ است که نمی‌توان آن را زیر قاعده موحد و معین درآورد. هر افسانه در هر سرزمینی به نام و نشانی سر برمی‌زند، چنانکه W.W.Jacob زیر عنوان: (چنگال بوزینه) داستان فرهنگ مردم (سه تمنا) را به‌گونه‌ای آورده است. ولی همین داستان در حکایات دیگران به گونه‌های دیگر آمده است. گردآوری فولکلور از ابتکارات اروپایان و معاصران نیست بلکه بیش از هزار سال بدین سو افسانه‌های که میان مردم شایع بوده است موردتوجه و کاوش دانشمندان همچون ابن عبدریه، المیدانی و ابوالفرج اصفهانی و ابوریحان البیرونی و امثال ایشان قرارگرفته‌اند. دانشمندان با توجه به اهمیت آن‌ها، برای درج و ثبت آن به‌وسیله قلم، دست‌به‌کار شده‌اند.

داستان (جل دانا) یا (قبره) که در کتاب عقد الفرید آمده است، مملو از پند اندرز است و مولف آن را به داستان‌های عبرانی نسبت می‌دهد و افسانه را به شکل و مثل یا فبل ارائه می‌دارد. چنان معلوم می‌شود که آنان هم به گردآوری فولکلور علاقه‌مند بوده‌اند.

ابوالفرج اصفهانی در کتاب (اغانی) چیزهای جالبی را از افوای مردم گردآورده است. که امروز برای ما دارای اهمیت تاریخی و علمی است، همچنان البیرونی در کتاب آثار الباقیه عن القرون الخالیه بالخصوص دربارهٔ رسم رواج و عنعنات قدیم وطن ما موضوعات جالب فرهنگ مردم را گردآورده است که امروز اهمیت آن حیاتی شده است. قرار نوشتهٔ ابن هشام (رک: سیرهٔ ابن هشام، ج اول ص ۳۲۷)

سوید بن صامت در زمان پیغمبر اسلام صلعم، امثال فولکلور لقمان را گردآورده بود، پلانور راهب بیزانس در قرن چهاردهم عیسوی اساطیر لقمان (ایزوپ) را گردآورد (رک – تاریخ العربی و مصادره، چاپ ۱۹۷۱ جز دوم، ص ۱۵۱).

فولکلور را از دو منبع مهم گرد می‌آوریم:
1- از افوای مردم
2- از خلال کتب و آثار

گرد کردن فولکلور از دهن مردم به شیوه آتی صورت می‌گیرد:
1- با پرسش‌ها و طرح سؤالات.
2- بامطالعه و مشاهده احوال و اطوار و رسوم مردم بی‌آنکه گفتگویی در میان باشد.
3- با هرکس به‌صورت دوستانه مصاحبه و گفتگو کردن بی‌آنکه جانب مقابل ملتفت گردد.
4- از طریق شنیدن افسانه‌ها و حکایات.

فولکلور مردم را به دو وسیله گردآوری و ثبت می‌نمایند:
1- نبشتن.n
2- به‌وسیله ثبت بر روی نوار مقناطیسی.

اما باید گفت که گردآورنده فولکلور پیش از آغاز بکار، موضوعات و مطالبی را که درباره آن تحقیق می‌کند یا تنها گرد می‌آورد، نزد خود یادداشت می‌نماید. سپس بر روی آن سؤالات خود را طرح می‌کند و همه جزئیات آن را درج می‌نماید. پرسش‌ها باید از اشخاص مختلف و وارد به عمل آید.

منبع معلومات فرهنگ مردم مردان و زنان سالخورده‌اند و جوانان کمتر می‌توانند چنین معلومات را ارائه دارند.

اگر پرسنده بتواند که پاسخ‌های معلومات دهنده را بر روی نوار ثبت کند و بعدتر آن را بر روی کاغذ آرد خیلی مفید خواهد بود. گردآورنده فولکلور نباید با بی‌صبری کاری خود را پیش ببرد، او ناگزیر است که همین مطلب را از اشخاص مختلف بگیرد تا کار او متین‌تر و استوار‌تر گردد. اگر او با گرفتن جوابی درباره یک مطلب اکتفا می‌کند، ممکن در کار او نقطه‌ای باقی بماند.

گردآورنده برای پیشبرد کار خور به عکاسی هم نیاز پیدا می‌کند. تا به ترسیم و تصویر مواد فرهنگ مردم از قبیل وسایل طبخ و لباس و وسایل زراعتی و غیره دست یازد و از این‌رو گردآورنده فولکلور باید با وسایل مهندسی و عکاسی و دیگر وسایل مجهز باشد. چنانکه این کار را شاردن فرانسوی در زمان صفویان در ایران انجام داده است و الفنستن و دیگران، در افغانستان افزارکار و تولید و البسه مواد مهم فولکلورند. گردآورنده با مراسم اعیاد، جشن‌های عروسی، رسوم استقبال و پذیرایی، مهمان‌داری، شکار، حشر، طرز تداوی و غیره دلچسپی می‌گیرد و این‌ها همه‌چیزهای اند که موردنیاز گردآورنده فولکلور است.

طور مثال ثبت شفاهی رواج عید از یک‌تن یا دو تن کافی نیست بلکه آن را در روز عید باید در میان مردم مطالعه، ثبت و عکاسی کرد.

مثلاً بعضی از مردم ما رواج داشتند که وقتی مهمان بسیار عزیز به ده‌شان می‌آمد یا مسافرشان بازمی‌گشت گوساله‌ای را جلو او می‌بردند تا مهمان یا مسافر اسب‌دوان آمده گوساله را که رها می‌کردن با قمچین بزند و آنگاه آن را ذبح می‌کردند. اگر این کار با فیلم گیری ثبت گردد، اهمیت و تأثیرش بیشتر می‌شود. نوار ثبت آواز جهتی لازم است که سرودها و نغمه‌ها نمی‌توان با نبشته ثبت و معرفی کرد، بلکه ثبت آن‌ها با وسایل دست داشتهٔ آواز مفید است.

بسیار از دقایق فرهنگ مردم در مراسم مختلف با تحریر و توصیف قلم نیکو نشان داده نمی‌شود، بلکه با عکاسی و فیلم گیری بهتر ثبت و جاویدان می‌گردد.

هرگاه سخن از طب و طبابت مروج در بین مردم در میان باشد، از نباتات و مواد معدنی و اعضا حیوان هم‌سخن در میان می‌آید و لازم می‌افتد تا نباتات داروی و مواد معدنی هم موردمطالعه گردآورنده فولکلور قرار گیرد و تأثیرات آن‌ها تا حد امکان ازلحاظ علمی هم موردبررسی آید، زیرا مردم با تجارب ممتد و درازمدت اثرات نباتات و مواد معدنی را بر امراض آموخته‌اند و گاه چنان می‌شود که مثلاً خون حیوان، شافی مرض تشخیص داده می‌شود، چنانکه مرض بُقمه را با ذبح و نوشاندن خون حیوان مداوا می‌نماید و بنابراین مطالعه معادن و نباتات و اثرات داروی آن‌ها از نگاه طبابت عنعنوی مردم بایست ازنظر گردآورنده فولکلور پنهان نماند.

هرگاه سخن از طب و طبابت مروج در بین مردم در میان باشد، از نباتات و مواد معدنی و اعضا حیوان هم‌سخن در میان می‌آید و لازم می‌افتد تا نباتات داروی و مواد معدنی هم موردمطالعه گردآورنده فولکلور قرار گیرد و تأثیرات آن‌ها تا حد امکان ازلحاظ علمی هم موردبررسی آید، زیرا مردم با تجارب ممتد و درازمدت اثرات نباتات و مواد معدنی را بر امراض آموخته‌اند و گاه چنان می‌شود که مثلاً خون حیوان، شافی مرض تشخیص داده می‌شود، چنانکه مرض بُقمه را با ذبح و نوشاندن خون حیوان مداوا می‌نماید و بنابراین مطالعه معادن و نباتات و اثرات داروی آن‌ها از نگاه طبابت عنعنوی مردم بایست ازنظر گردآورنده فولکلور پنهان نماند.

ثبت دوبیتی‌ها و سروده‌های مردم به‌وسیله تحریر و نوار ثبت آواز هردو مفیدتر است؛ زیرا بسیار از دوبیتی‌ها یا لنډی‌ها و سروده‌ها از محلی تا محلی دیگر ازلحاظ کلمات و ایراد تعبیرات و ادای مفاهیم و ایراد معانی، فرق می‌دارد، ازآن‌رو ثبت مختلف آن‌ها کار گردآورنده را مطمئن، دقیق و معتنابه می‌سازد.

در افغانستان آن‌قدر ساحه فولکلور گسترده و مواد آن زیاد است که می‌توان سالیان دراز بدان سرگرم شد. طوری نمونه ازدواج را موردمطالعه می‌آوریم.

رسوم عروسی و ازدواج در بین اقوام مختلف کشور ما بسیار گونه‌گون و دارای خصوصیات بسیار دقیق و متنوع است، این اختلاف‌ها به حدی تعدد دارد که در بعضی از مناطق از یک قریه تا قریه دیگر تفاوت‌های دیده می‌شود.

ازاین‌رو گردآورنده فولکلور مردم ناگزیر است همه آن‌ها را با باریکی‌های خاص آن‌ها ثبت کند و نگذارد هیچ‌یکی از باریکی‌های رسوم ازنظرش بیفتد. نویسنده این سطور در طول کار گردآوری فولکلور مردم هزاره همین کار را کرده است و پروفسور کلاوس فردیناند دنمارکی نیز همچنین نموده و موارد مختلف فرهنگ مردم آن مردم را از مراسم عیدی و غذا، نذر و دعا گرفته تا و عروسی و سرود‌ها همه را با تراجم آن‌ها تدوین و نشر کرده است.

(رک: کلاوس فردیناند، فرهنگ هزاره، چاپ سال ۱۹۵۹ دنمارک، این اثر در فرهنگ مردم نشر شده است، ابراهیم شک ور زاده، عقاید و رسوم عامه مردم خراسان از انتشارات بنیاد فرهنگ چاپ ۱۳۴۶ تهران)

دوم کتب و آثار: کتب و آثار نیز منبع مهم گردآوری فولکلور مردم است. کتب تاریخ، کتب تعبیر خواب، دواوین شعرا و داستان‌ها و کتب لطایف همه منابع و مأخذ فولکلورند.

کیستانسن درکتاب Demonologie Iranienne می‌گوید: آنچه از نگاه فولکلور مورد دلچسپی ماست، عبارت از درک ابتدای موجودات بدکاری فوق الطبیعی است که در ورای همه تحقیقات نظری دینی، روح ایرانی غنوده است و باری دیگر در یک تعداد افسانه‌های عامیانه و مردمی که به ما رسیده تجلی نموده است اما این بار بارنگ تازه کم یا بیش مخلوط با افکاری زردشتی آن‌ها در کتاب‌های پهلوی.

مثلاً داستانی را ذکر می‌کنم که در کتاب دینگر و نبشته های آزاد س برم امده است.

گویند در باستان گاهان بسیار پیشین شاه کی کاووس به مرد رزمجو و دلاور که سریت Srit نام داشت امر کرد تا گاو اساطیری را بکشد که او را ازجمله به دشمنان او بازندارد. وقتی‌که سریت نزد گاو آمد، گاو به زبان انسان برایش پیشگوی کرد که اگر او مرتکب این قتل گردد، مردود و در اندوه خواهد شد.‍‍

سریت نزد کاووس آمد و مجرا را بازگفت، مگر شاه به امر خود ایستادگی کرد.

بفرموده کی کاووس سریت در جنگلی رفت که در آنجا پری گان (پریان) دهن کشاده بدو می‌نگریستند و می‌گفتند: گاو را بزن و رحم نکن، رحم از دل او رخت بست، او کمر گاو را با یک ضربه از سه جا شکست. مگر به‌زودی از کاری خود پیشیمان گشت و این عمل خود را بهانه قرار داده و نزد کاووس آمد و التماس کرد تا او را بکشد، وگرنه خودش را خواهد کشت. گفت وان پریگ به شکل سگی ماده نزد تو می‌آید. سریت به جنگل رفت و به‌مجرد دیدن سگ او را به شمشیر زد و یک سگ دو سگ شد و همان‌سان به هر ضربه‌ی او سگان مضاعف گشتند تا عددشان به هزار رسید و سریت را گشتند.

سوختن شانه گوسفند و معلوم کردن احوال و پیش‌بینی آینده بر روی آن داغ کردن کرگان و تعبیر خواب را در کتب تاریخ، دواوین شعرا بیهقی و شاهنامه و طبقات ناصری و فرخی و دیگران به‌خوبی می‌توان یافت.

سی مرغ و پرورش زال و خوابیدن شتر بر سری راه، اسفندیار و خواب ناصرالدین سبکتگین و شانه سوختن چنگیز و داغ کردن کرگان در چغانیان همه مواد فولکلورند که در کتب درج است. گویند کی قباد (کی کواد) یا کوی کراقلا در طفلی گازری از کنار دریا یافت و به خانه خود برد و بزرگ کرد.

داستان روموس و رومولوس که گرگ ماده آنان را شیر داده و بزرگ کرد و داستان رفتن کی کاووس به‌سوی آسمان توسط عقابان که در آثار الباقه و کیان kayanides و شاهنامه آمده است همه فولکلورهای نوشته‌شده‌اند که در کتب درج است. در کتاب عقد الفرید (جز دوم ص ۶۲) آمده است: مردی جلی را شکار کرد، جل از او پرسید مرا چه می‌کنی؟ مرد گفت: ترا ذبح می‌کنم. گفت من هیچ دردی را دوا و هیچ گرسنگی را رفع نمی‌توانم. اگر مرا رها کنی تو را سه پند می‌دهم. یکی را الامان می‌گویم و دیگری را وقتی‌که رها شدم بر درخت نشستم و سومی را وقتی‌که بر کوه نشستم. گفت بگو: گفت بر چیزی که از دست رفت اندوه مخور، گفت دومی را بگو گفت: نبوده را بوده منگار. وقتی‌که بر کوه رفت گفت سومی را بگو، گفت: اگر مرا ذبح می‌کردی به وزن بیست مثقال دُر از جاغورم درمی‌آوردی. مرد از اندوه لب گزید و تأسف خورد. پرنده گفت: دو اندرز را فوراً فراموش کردی چگونه سومین را برایت بگویم، نگفتم بر چیزی ازدست‌رفته اندوه مخور، نبوده مرا بوده مدان، درحالی‌که وزن تمام وجودم بیست مثقال نیست، از کجا دُری به وزن بیست مثقال در جاغورم گنجایش خواهد داشت؟

این‌گونه داستان که سه شرط دارد در فولکلور همه مردم زیاد است ولی هرکدام به روایات و اشکال مختلف آمده است و نمی‌توان به‌صورت حتم گفت که این افسانه‌ها از کجا آمده است. آثاری زیادی به شکل فولکلور گردآمده و در خلال کتب به ثبت رسیده است. داستان‌های رستم و دیو سپید، واکون دیو، در شاهنامه و رسوم جشن‌های باستانی که در آثار الباقیه و کتب تاریخی ثبت گردیده است و نیز امثال و قصص ثم به ثم انتقال‌یافته و بلاخره در کتاب‌های (ا‌مثال) المیدانی و عقد الفرید ابن عبد ربه و دیگران درج شده است.

بعضی از آن امثال و قصص را دانشمندان از افوا مردم اخذ کرده نام‌های راویان را به‌صورت متواتر ذکر کرده‌اند تا راویانشان صحت و استحکام مزید یابد؛ زیرا تعداد راویان و شهرتشان در امانت‌داری و راست‌گوی، درجه صحت فولکلور را بالا می‌برد.

شیوه ثبت فولکلور از دهن راویان مختلف و متعدد در ثبت و تحقیقات دانشمندان معاصر همچون دانشمندان گذشته مرسوم است. کریستانسن دانشمند شهیر دانمارکی، مورگن ستیرن ناوریژی، دارمستتر فرانسوی یهودی اصل و ایوانوف روسی هریک به‌نوبه خودگرد آوری داستان‌ها، روایات و سروده‌ها از زبان مردم به تحقیق آن‌ها پرداخته و تا حدی درراه یافتن منابع و مأخذ آن‌ها سعی ورزیده‌اند.

مثلاً کریستانسن و ورگن ستیرن با مراجعه به آثار قدیمی و متن کهن اوستایی و ودایی Rgveda دست یازده‌اند.

مردم می‌گوید: (تخت رستم در سمگان) آیا آن تختی که از سنگ بزرگ تراشیده و استوانه‌ای ساخته و به دورادور خندقی سنگین تعبیه‌شده به نظر می‌آید، واقعاً تخت یا عبادت گاه رستم است؟ بر فراز آن استوانه بزرگ تنوری کنده‌شده است. رستم که شخص آتش‌پرست نبوده است پس چگونه به او موسوم شده است؟

یعنی گردآورنده تنها به جمع‌کردن نمی‌پردازد بلکه تحقیق بخش مهم کار او را تشکل می‌دهد. کریستانسن در اثری خویش بنام (تحقیق درباره دیو شناسی در ایران)

در نام‌های دیو، پری، اژدهاک، اهرمن و دیگر نام‌های ازاین‌گونه تحقیقات گسترده انجام داده و اختلاف و تنوع کلماتی دارای عین مفهوم را در ادبیات و آثار قدیم و جدید عمقیانه بررسی کرده است.

وی گوید: به‌صورت قطع نمی‌توان گفت که فلان حکایه که از افوا مردم شنیده می‌شود، در کتاب وجود ندارد، زیرا ممکن است حکایات و داستان‌ها از افواه در خلال اوراق کتب در اخلال اوراق در افواه و اذهان مردم انتقال کرده باشد.

گفته است که حکایات را نمی‌توان ویژه یک ملت دانست بلکه می‌تواند مال مشترک ملل باشد، زیرا منشأ انتشار آن‌ها را تربت کردن محال می‌نماید.

بیدیه می‌گوید: علت وجود و شکل موجودیت حکایات را در لوحه زندگانی مردم دریک عصر و تعبیر آن‌ها را می‌توان جستجو کرد. مثلاً حکایات و لطایف متشابه را در آثار روتبف، هزار و یک‌شب، و آثار چاوسر انگلیسی و بوکاچیو ایتالوی می‌توان یافت.

زیرا لطایف همه موردپسند طبایع انسانان است و هرکس به خنده نیاز دارد، حکایات خنده‌آور از نادانی‌های جحُا در میان عرب و دلقک غزنین و خواجه نصرالدین در میان ترکان و بهلول دانا در آثار مختلف ثبت گردیده است.

لطایف الطوایف (چاپ ۱۳۴۶ تهران) خود نمونه ثبت‌شده و محرر است که از افواه مردم گردآمده است.

(کتاب تعبیر خواب) که به نام‌های مختلف از طرف دانشمندان تألیف گردیده و برای تثبیت و استحکام شأن و مقام آن‌ها به بزرگان و پیشوایان معنوی مردم منسوب گشته‌اند، در حقیقت همان پندار مردم است که در طی سالیان دراز موردنظر و توجه قرارگرفته‌اند و حتی شکل (حکمت) مردمی را اختیار کرده و در بسی موارد حیثیت مرجع و محل تسکین قلب را کسب کرده‌اند که می‌توان گفت فولکلورهای کتبی‌اند.

طرز جمع‌آوری فولکلور در میان مردم:

طوری که گفتم فولکلور از دو منبع بسیار عمده گردآوری می‌شود:
1- از منابع نوشته‌شده معین از خلال کتب: کتب تاریخی، کتب داستان و افسانه، اشعار شعرا، از میان دوبیتی‌ها، قصاید، مثنوی‌ها و حتی غزل؛ که اندکی اشارتی رفت.

2- از مردم:

عروسی‌ها، ایام نذر و ایام متبرک، شگون‌ها، فال‌ها، معما‌ها، طرز لباس‌پوشی، شکار، مراسم قلبه و جغل و زراعت، طرز پختن غذا، طرز تربیه مواشی و بهایم و غیره. در سطور طرز گردآوری و تحقیق فولکلور رابین مردم مورد مداقه آمده است.

شیوه گردآوری فولکلور:

گردآورنده فولکلور از شیوه‌های گوناگون برای گردآوری موادی فرهنگ مردم استفاده می‌کنند:
1- طرح سؤال و اخذ جوابات در برابر هر سؤال.
2- سری صحبت را باز کردن با شخص موردنظر و متمرکز گردانیدن افکار او برای ابراز مطالب.
3- ذهن پاسخ‌دهنده را با گفتن فکاهی، ضرب‌المثل و شعر حاضر ساختن.
4- روحیه شخص را در اظهار مطالب درک کردن و احتراز از ابراز مطالب و طرح پرسش‌های که سبب انزجار و تنفر جواب دهنده را فراهم کند و او را وارندازد که از اظهار جواب خودداری کند.

کریستانسن محقق و دانشمند و مستشرق مشهور دانمارکی در سال ۱۹۱۴ع در ایران به تحقیق مطالبی عمده پرداخت و از آن جمله گردآوردن حکایات مردمی و عامه بوده است.

با اشخاص مختلف وارید مصاحبه و گفتگو می‌شوید و از هر دری سخن می‌گوید، از رسم و رواج گپ می‌زنید و رشته عروسی و ازدواج را می‌کشاید، نذرمی‌پزید و به شکار می‌روید و از همین‌گونه وسایل را در میان افگنده، وهر کسی از هر دری سخن می‌زند، شما آن را یا در فیته مقناطیسی ثبت می‌کنید و یا در ذهن یا بر روی کاغذ.

دراثنای سخن ضرب‌المثل‌ها، حکایات، دوبیتی‌ها و دیگر مواد مهم را که بکار شما می‌آید می‌شنوید و یادداشت می‌کنید و این یادداشت شما پراگنده خواهد بود و بعداً در فرصت مناسب آن را سره و با تفصیل تصنیف می‌نمایید.

دراثنای مصاحبه و گفتگو مواردی پیش می‌آید و مطالبی در میان کشیده می‌شود که شما به تفسیر و توضیح آن نیاز می‌داشته باشید، آن را نزد خود یادداشت کرده و بعد از ختم گفتار او دوباره بپرسید؛ و اگر سخنش را برید او را سؤال‌پیچ نمودید، بسیاری از مطالب ارزنده از نزد شما فوت خواهند شد و رشته کلام گوینده منقطع می‌گردد و مطالب مهم ناگفته باقی می‌ماند.

اگر با اشخاص موردنظر بانشاط و خنده و گفتن یگان لطیفه در کلام را بازکنید ذهن آوبش از پیش حاضر می‌گردد تا با شما معلومات بیشتری بدهد و سؤالاتتان را طوری دلخواه جواب بگوید. دراثنای طرح مسایل روحیه و برداشت معلومات دهنده را دقیقاً مدنظر قرار دهید زیرا اکثر چنان می‌شود که طرح سؤال سبب تنفر گوینده جواب را فراهم می‌کند. آنچه که مردم از بردن نامش خودداری کرده آن را نوعی بی‌ادبی تلقی می‌کنند نباید مطرح کرد.

مفهوم: ((پرسش بجا نمودن از رسای خرد است)) را در نظر داشته باشیم.

گاهی پرسیدن زیاد سبب انزجار شخص را فراهم می‌کند و او را از دادن جواب خسته و منصرف می‌سازد و درین حالت پژوهنده ناگزیر است با شکیبای تمام در لحظه‌های مختلف کاری خود را به سر رساند و در را اخذ مطالب شتاب نکند.

گردآوردن فولکلور، با تعبیه‌ها و گاهی با تغییرات لهجه سخن و ایجاد کلمات و عبارات دل‌نشین و گاه در مقام ضرورت ثبت مطالب ارزنده در جای که روای اجازه ثبت و تحریر را هرگز ندهد، به شیوه صید کبک شکار آهو خواهد بود.

به یاد دارم که در سال ۱۳۳۳ دخترک کوچک سرودی را می‌خواند، استاد کلاوس فردیناند به چنان شیوه ماهرانه سرود او را ثبت کرد که آن دخترک چوپان هرگز ملتفت نشد، بنابراین گاهی پیش می‌آید که گردآورنده فولکلور از همان‌گونه تعبیه کار بگیرد، زیرا در غیر آن از اخذ مطالب ارزنده بی‌نصب خواهد گشت.

کسی که فولکلور گرد‌می‌آرد، متوجه می‌گردد که به اختلافات روایات تَلَون حکایات برمی‌خورد و گاهی می‌بیند که: اهریمنی مکار به لباس جوان خوش‌رفتار نزد کی کاووس آمده می‌گوید: خنیاگر تواناست، او را بانوای دل‌نشین خود گمراه کرده و به فرا رفتن به‌سوی آسمان ترغیب می‌کند. (دیو شناسی ص ۶۱) اما فردوسی در شاهنامه، این داستان فولکلوریک را به گونه دیگر آورده است و آن اینکه دیوان باهم مشوره کردند و غلامی را بیاراستند تا در هنگام شکار دسته‌گلی به کاووس تقدیم کرده و از فرو بزرگی او یاد کند و او را بر رفتن به آسمان ترغیب نماید تا از چگونگی آفتاب، ماه و ستارگان آگاهی یابد (شاهنامه چاپ کابل – ص ۹۹).

در جای دیگر می‌بینیم که این داستان با تغیر روایت به نمرود منسوب بگردیده است. بنابر مشاهده این‌گونه اختلافات، فولکلوریست ناگزیر خواهد بود که بر گردآوری همه آن‌ها قلم فرساید و در صورت امکان به تحلیل و نتیجه‌گیری اقدام کند.

در اکثر اوقات بدید می‌آید که بعضی از افسانه‌ها، رسوم، تربیه اولاد، شگون‌ها و خرافات درباره اطفال و همانند این‌ها از نزد زنان گردآورده شود، بسیاری از زنان حاضر نمی‌شود که معلومات لازمه را برای مردان ارائه دارند، در این حال نیاز خواهیم داشت تا پرسشگر ما از زنان باشد و بتواند که با شیوه‌ها ویژه زنانه معلومات را گرد آرد. زنان ایرچی و زنان افسانه سرا به سرودن و گفتن افسانه‌های کهن و بیان موارد خواص درباره کودکان مهارت دارند، بعضی از آنان بی‌هراس به مردان پاسخ می‌دهد ولی این حال عام نیست. زنان، به نذرها و صرف پول جهت رفع بلایات و رعایت عنعنات خواص پابند اند.

مثلاً مسافر را نمی‌گذارد که در خانه نوازد بیاید و در مرده‌خانه نمی‌روند که مبادا با اجنه پیمان شکسته باشند و همچنان موارد دیگری، برای این کار ناگزیریم تا زنانی را که فهم کافی در اجرای امور تحقیقی داشته باشند استخدام نماییم.

والسلام
شاه علی‌اکبر شهرستانی
کابل – افغانستان – جدی ۱۳۶۳ هجری شمسی

 

Comments

Leave a comment