غذاهای هزارگی هفت دهه قبل
پرفسر شاه علی اکبر شهرستانی  2020-04-04
خوراکها در هزارهجات خیلی سادهاند: آش، آوماج، بلگو، گوشت کوچه، دلده و غیره است که هر یک را جداگانه شرح میدهم.
1) آش:
همانگونه آشی است که در کابل هم خوردن آن رایج است. با دوغ یا قروت و روغن آمیخته صرف میکنند، پودینه خشکشده ساییده هم بر آن میاندازند و از خوراکهای ایام سرما است.
2) اوماج:
آرد را اندکاندک نمناک کرده و میان هر دودست میمالد تا برخی از آن به شکل گلولهها درآید و برخی دیگر را نرم مینمایند. سپس آن را میان آب جوش انداخته و میجوشانند تا خوب پخته شود. آنگاه قدری دوغ یا شیره آب قروت در آن میآمیزند. این غذا را هم بیشتر در ایام سرما صرف میکنند. در سابق که نوشیدن چای را مردم نمیدانستند برای رفع خستگی اوماج میخوردند.
3) بلگو:
آرد را در آبتر نموده و خوب میمالند که نیکو آمیخته، به شکل خمیر غلیظ شود و آنگاه اندکاندک زغاله کرده و بر روی یکچیزی محدب از قبیل کییل، چوب گز را بر روی آن فشار میدهند تا خوب نازک شده؛ شکل ورق را بگیرد. سپس آن را پارهپاره کرده در آب جوش میاندازند و غلیان میدهند تا نیک پخته شود. بعد دوغ یا آب قروت یا شیر را در آن آمیخته صرف میکنند آن را کیشکو هم میگویند.
4) آریو/ ارِو/ اگره:
آریو یا اُگره نام عموم خوراکهای است که از آرد بدون روغن به شکل آبگین پخته میشود. عموماً با چمچه و قاشق خورده میشود. بهصورت خاص غذای است که مایع بدون آنکه آرد را تر نموده شکل دهند فقط مقداری کم آرد را با آب و دوغ میآمیزند و میپزند.
5) اَوشرک:
این غذا به نامهای پیاوه، تافه و اوشرک هم معروف است. روغن را ذوب کرده در آن پیاز میاندازند و بعد آب زیاد در آن افگنده بعضاً تخممرغ، اشتق و غیره هم در آن انداخته و بعد نان را کوبیده در آن میاندازند. مگر پیاز آن را تنها گلابی میسازند.
6) شیرماس:
این غذا را از قروت یا دوغ با روغن میسازند و اگر از شیر و روغن بسازند شیر ماسِ صاف میگونید. این غذا را بنامهای قروتی و غیری هم یاد میکنند و گاهی بله داغ میگویند. نان را کوبیده با دوغ یا قروت آمیخته و روغن مسکه را داغکرده بر روی آن میاندازند و با پیاز خام یا پیاز کوهی میخورند.
7) نان بته:
نان فتیر را در آغر کوبیده با دوغ یا قروت یا شیر طوری میآمیزند که آبگین نشود و مایع را نان کاملاً جذب کند. بعد آن را میان کاسه بزرگ یا تغاره چوبین انداخته وسط آن را چقور (گود) میکند سپس مسکه را ذوب و داغکرده به مقداری زیادی در همان حفره وسط کاسه میاندازند و آنگاه هر کس از هر طرف لقمه خود را در آن روغن غوطه کرده و چرب نموده نوش جان میکند. این غذا را غول پس هم میگویند زیرا در زبان هزارگی غُول را وسط گویند و کلمه پسوند پس پسوند وصفی است یعنی پس شده یا حفرشده.
8) ننتر:
مهمترین و معمولترین غذای مردم بیچاره و دهقان و مزدور را نان و دوغ تشکیل میدهد که فتیر گندم یا فتیر جو یا جواری را میان دوغ ترکرده یا چمچه چوبین میخورند، گاه نان را با دوغ بهصورت کومه ننتر میخورند، یعنی نان را در دهن کرده و از عقب آن دوغ را اوچی (نوشیدن) مینمایند. در ایام تابستان خوراک اکثر نزدیک به عموم مردم را ننتر تشکیل میدهد.
9) کُچه:
یکی از غذاهای بسیار کهن و عنعنوی مردم هزاره که از گاه باستان باقیمانده است، کوچه است. این غذا را از حبوبات همچون گندم، جواری، نخود، کلول، مشنگ، عدس و باقلی بهصورت ساده گاهی مخلوط میپزند. بعضاً گندم را با نخود یا جواری یا کلول مخلوط میکنند و دانهای را که با گندم میآمیزند بنام الَه کوچه یاد میکنند. در زمستان علیالاکثر کوچه جواری نخود یا جواری و کلول میپزند. جواری را مرطوب کرده میان آغر انداخته با بلو سنگ سنگین خوب میکوبند تا پوست جواری را از مغزش جدا گردد و آنگاه آن را چدله کرده پوست و گردش را دور میکنند. مغزش را با اله آن در دیگچه میپزند. در آن نمک افزوده و با لذت بسیار میخورند. گاهی گوشت را با کوچه یک جای میپزند و دنبه گوسفند را قاش کرده در آن میاندازند تا با کوچه پخته شود و آن را گوشت کوچه گویند. در عروسیها و اعیاد و اوقات نذر همیشه گوشت کوچه می پختناند و پختن شوربا عام نبوده است. بعضاً کوچه گندم را ساده پخته بعد آب آن را یکسو کرده و دانه آن را با روغن مثل برنج دمکرده به رنگ پلو درمیآورند. کوچه باقلی و کوچه عدس هیچوقت با گندم یکجا پخته نمیشود؛ همیشه ساده میپزند. کوچه ساده را جاره (خالص) گویند، اگر مخلوط باشد اله تو نامند. یا چل کده (مخلوط). جو را بسیار نادر کوچه میکنند و معمول نیست. کوچه جو را هم در آب جوشانده پخته مینمایند و آن را لوله کوچه میگویند. بعضاً شکنبه و روده گوسفند را هم در کوچه میاندازند و میپزند.
10) اورگوماج:
این غذا را از شکمبه و روده گوسفند میپزند. طوری که روده و شکمبه را خوب پاک و خیلی محتاطانه میشویند تا همه کثافات آن برود. بعد شکنبه را به پارچهها تقسیم کرده و هر پارچه را با روده تاب میدهند گویا هر تکه شکنبه با روده سیمپیچ میگردد بعد آن را با کله و پاچه گوسفند یا با کوچه و دنبه یکجا میپزند این غذا را در قدیم بنام اورکماج یاد میکردند و در عصر سلاجقه خیلی شایع بوده است و در جغتایی هم به همین نام شهرت داشته است.
11) آسیب:
غذای است که از روده گوسفند تعبیه میشود. روده را خوب میشویند و پاک میکنند. بعد پارچههای کوچک گوشت و چربو دنبه را خوب شسته و تطهیر کرده در آن پر میکنند. بعد میان کوچه میاندازند تا جوشیده و پخته شود. غذای لذیذ میشود.
12) قبورداغ:
غذای است گرانبها و لذیذ. آن طوری تعبیه میشود که گوشت گوسفند را میان دنبه و پی آن خوب میجوشانند که گوشت با روغن خود جوشیده پخته شود سپس آن را با روغن یکجا میان دیگچه گلین میاندازند تا منجمد شود. چون آن را یخ بست دیگر منفذی در آن باقی نمیماند آن را در جای محفوظ میگذارند و اندکاندک صرف میکنند بعضاً اندکی آب و پیاز در آن میاندازند و آن را قورمه میگویند. مگر قورمه نگهداشته نمیشود.
13) قدید:
قدید را لاندی هم میگونید؛ و آن خشک کردن گوشت گوسفند است برای زمستان که در گوشههای دیگر افغانستان هم رایج است.
14) حلیم:
این غذا در کجاو و نواحی دور و نزدیک آن در بهسود رایج است تنها در ایام محرم تهیه میگردد. گوسفند، بز و گاو که بنام نذر حسین (ع) ذبح میگردد؛ گوشت آنها را سری شب تا صبح با گندم یکجا میجوشانند و بهاصطلاح شو دیگی میکنند تا خوب نرم شود آنگاه با سرماقهای بزرگ و دراز دسته چوبین میکوبند که گوشت و گندم باهم کلاً بیامیزد آنگاه با نان چپاتی میخورند.
15) حلوا:
حلوا در هزارهجات به دو گونه تهیه میشود: حلوای سرخ و حلوای سپیدک. الف: حلوای سرخ چنان تهیه میشود: آرد را اندکاندک میانروغن ذوبشده انداخته با سمنک میآمیزند و با چمچه یا سرماق بشدت شور میدهند تا بُغُندک (کلوله) شود؛ و آنقدر آن را لت میکنند که غلیظ گشته و قوام بیابد و غاز بکشد، یعنی لزجی شود. آنگاه بر روی آتش گذاشته آهسته حرارت داده آن را با دیگ تراش آهنی دسته دراز شور داده و فیشی (تراش) کرده میروند تا کاملاً پخته شود و رنگ آن سرخ گردد. روغن آن بیرون ترابیده و حلوا میانروغن بجوشد و دیگران حلوا روی دیگ بچسبد قسماق نگیرد. ب: حلوای سپیدک: این حلوا را به مناسبت رنگ سفید آن سپیدک میگویند طوری تهیه میشود که روغن را ذوب کرده بر آن میافزایند وقتیکه به جوش آمد اندکاندک در آن آرد انداخته و شور میدهند تا به حدی که سخت میگردد روغن از آرد جدا میجوشد و بهزودی پخته میشود. در این نوع حلوا گاهی آب شیر را با روغن میآمیزند و از نگاه رنگ خیلی دلکش است. قرار اظهار موسفیدان سالخورده در سالها پیشین محتملاً قبل از یکصد سال از امروز فقط قیماق را در دیگ انداخته و از آن حلوا میپختن.
16) چوبچوش/ چبجوش:
این خوراک چنین طبخ میگردد که آرد را بهصورت آبگین خمیر مینمایند، اندکاندک میانروغن که بر روی آتش جوشخورده میرود میاندازند آنقدر میگذارند که خوب پخته شود و رنگش سرخ نما گردد.
17) بوسراق:
کلچههای بیضوی بزرگ است که میانروغن پخته میشود گاهی نمکین و گاه شیرین میسازند. آرد بوسراق را خمیر نمیکند و به شکل فتیر میگذارند. قتلمه نیز نوعی از بوسراق بسیار کوچک است قتلمه را خجور هم میگویند.
18) نان ملیده:
نان را خوب کوبیده میده کرده در روغن سرخشده میاندازند و برای آنکه خوب ملایم شود اندک آب میریزند و خوب میماند تا کاملاً بیامیزد.
19 - لِتی:
آب را به غلیان میآورند سپس کمکم در آن آرد ریخته شور میدهد تا غلیظ گردد. تا حدی روی آتش گذاشته شور میدهند که خوب پخته شود بعد در کاسه افگنده میانش را چقور ساخته روغن مسکه داغکرده یا دوغ و گاهی دوغ و روغن سرخشده را در آن چقوری افگنده و هر لقمه را در آن غوطه زده میخورد. لیتی را در کابل کاچی میگویند. لیتی از آرد گندم و جواری ولی بیشتر از آرد جواری پخته میشود.
20- خیگینه:
این غذا از تخممرغ و روغن تهیه میشود. روغن را سرخکرده تعداد زیادی بیضه تخم را ترکانده در آن میافگنند تا سخت گردد.
21- پیرکی:
آرد را خمیر مینمایند و بعد در لای هر زغاله آنکه مسطح میگردد بولو را میاندازند و آن را به روی تنور همچو نان میچسپانند تا خوب پخته شود. در حقیقت این غذا همچو بولانی کابل است مگر در هزارهجات بدون روغن پخته میشود.
22- بلگگ:
از نامش پیدا است که بلگگ به شکل برگ (بلک) مگر مثلث است. آرد را خوبتر نموده آنقدر مالش میدهند که بیامیزد و بعد هر زغاله را تنها مسطح نموده و به شکل تعویذهای کوچک پدید آورده میانروغن میجوشاند تا خوب پخته شود. این خوراک هم نمکین و هم شیرین است. آن را بیشتر برای سرچیلی بیری و مسافر نو وارد تهیه مینمایند.
23 - شیر برنج:
برنج را با شیر جوشانده حین که خوب پخته و غلیظ شد و بالاخره سخت گشت وسط آن را چقور کرده در آن روغن مسکه را آب نموده میاندازند لقمه را در روغن غوطه کرده تناول مینمایند.
24- تلخو:
آرد را میانروغن سرخشده انداخته و به حدی میگذارند که آرد با روغن آمیخته زود مایل به سرخ شود و آنگاه آب در آن میاندازند و میگذارند تا جوشیده آب جذب گردد.
25- دلده:
این غذا از آرد گندم، جو و جواری درست میشود طوریکه گندم، جو یا جواری را ذریعه دست-آس دلده میکند یعنی کاملاً نرم نمیشود بلکه خیلی درشت میماند و بعد آن را خوب جوشانیده غلیظ و نرم میسازد و وقتی خوب پخته شد بعداً در آن اندک روغن افگنده و همچو برنج دم مینمایند و علیالاکثر میانش را در کاسهها گود نموده در آن روغن ذوبشده و یا دوغ و روغن میاندازند. اگر روغن داشت آن دلده روغو میگویند. در ایام متبرکه مثلاً چهارشنبهسوری که در آخر هفته ماه صفر برگزار میشود. نذر بیبی زینب را دلده روغو میدهند.
26- نان:
در هزاره جان در مناطق مختلف آن نانهای مختلف، چپاتی، فتیر، تاوه گی، خمیر تاوه گی، نان پنجهکش تنوری، نان گرد تنوری، کاک و غیره معمول است. نان چپاتی در غزنی رایج است و خیلی نفیس و نازک میپزند مگر در دیگر نواحی هم خصوصاً در ره اعیاد، عروسیها و نذرها چپاتی شوربا میدهند. نان تندوری در دایزگی، شهرستان، بهسود دایکندی رایج است.
در مناطق گرم سیر نان فتیر میپزند و نان فتیر را گرد ساخته بروی تابه میگذارند و بعد ساعتی هم در پهلوی آتش یا زیر خریج میگذارند تا که فتیر پخته شود بعد آن را یا خشک یا با دوغ ترکرده میخورند. نان جو و جواری را که پل میگویند عموماً فتیر میپزن. چوپانان و آسیابان و کسانی که شب در آسیاب میماند نان کاک میپزند و آن چنین است که: سنگ کلوله را زیر آتش میگذارند که خوب داغ شود و بعد آرد را ترکرده فتر را دور آن لیش کرده در آن میچسپانند و زیر آتش میگذارند که خوب پخته شود.
27- نان تی دیگی (نان ته دیگ):
این نان خیلی لذیذ است و پرزحمت تهیه میشود آرد را با تخممرغ و روغن خوب میآمیزد و آنقدر در زیر کفهای دست میمالند که خوب بیامیزد و آنگاه تابه آهنین ویا توجی را خوب داغ میکند و آن را در صحن اجاق چهارخشتی میگذارند و نان گرد را بروی تابه مینهند و بهقدر کافی در آن روغن بیاندازند و دیگ چودنی را بروی آن نگونسار میگذارند و بالای آن آتش افروخته آنقدر دیر میگذارند که نان خوب پندیده و آماس کرده، نرم ملایم و ضخیم پخته شود. نان میانروغن در زیر آتش خوب حرارت یافته و نیکو پخته میشود این نان را مخصوصاً برای تحفه و سفر و غیره میپزند.
28- نان مغزی تو:
نان مغزی یا مغزتو طوری است که حین خمیر کردنش در آن روغن یا شیر میاندازند این نوعشان هم خیلی مزه دار است.
29-آتله:
کشکویا بلگو را بعد از پخته شدن آبش را کشیده روغن را با پیاز سرخکرده بروی آن میاندازند که در بعضی جاها بنام آش کشیده یاد میکنند. بعضاً بروی آن قروت و گوشت قورمه میاندازند.
30- خام پُرته
آرد را با آهستگی بروی آب یا دوغ پخته شور میدهند تا کاملاً حل گردد و سپس آن را درروی آتش وضع کرده حرارت میدهند و آنقدر میجوشاند که پخته شود.
31- شیر روغو:
شیر با روغن آمیخته و در آن نان را ترکرده میخورد.
Comments