Hazara Culture

طرز شکار در هزارجات

پروفسور شاه علی اکبر شهرستانی
  2020-04-04


شکار در هزارجات هفت دهه قبل شامل شکار کوک، روبا، خفک، قالو، گرگ، جریه، آوو، ماهی، چیمچیگی و قنجری میگردد که با دام، تله، تازی، غور و تفنگ شکار میکنند.

شکار:

الف: شکار کبک/ کوک:

شکار کبک: کبک را مردم هزاره با انواع مختلف و وسایل گوناگون صید می‌کند. توسط دام (ورغه) دویدن و تفنگ. در اول بهار و تیرماه گله‌های از گرم سیر به‌سوی سردسیر و از سردسیر به‌سوی گرم سیر روی می‌آرند؛ و خیل خیل می‌روند و از هر طرف دره‌ها خواندن کبک‌ها به گوش می‌رسد. این ایام را رو کووگ می‌گویند. در وقت رو شکاریان بر سیر آنان دام می‌گذارند. دام را در زبان هزارگی وُرغه می‌گویند و دام شاندن را ورغه شندو خوانند. دام را از دم اسپ می‌سازند. ساقه‌های دام در تار محکم وصل می‌گردد و هر دو سری تار را در دو چوب به شکل میخ وصل می‌کنند و در کنار حلقه‌ها دانه گندم می‌ریزد و گاهی دام را در کنار آب وضع کرده و گوشه حلقه‌ها دانه گندوم می‌ریزد. کبک‌ها به طمع دانه به‌سوی دام می‌روند و پا یا گردن آن‌ها در حلقه بند افتاده به دست صیاد گرفتار می‌آیند.

در اواخر بهار ماه سرطان که کبک‌ها جوره (دوی گله) می‌شوند و کبک ماده به تخم‌گذاری در زیر بوته‌های کمی آغاز می‌کنند آن‌وقت صیاد کبک ماده خانگی را در قفس افگنده و به کوه می‌برد و به دور قفس او دام می‌گذارد و دانه می‌افگند. کبک ماده خواندن آغاز می‌کند و از اثر خواندن او کبک نر آهسته‌آهسته خوانده خوانده به او نزدیک شده و دانه چیده و می‌خواهد خود را به محل یار رساند مگر به دام می‌افتد. نیز کبک‌ها صبحگاهان در چشمه‌ها برای آب نوشیدن می‌آیند، شکاری در کنار چشمه دام گذاشته خودش در گوشه‌ای پنهان می‌شود. از کبک‌های که جهت نوشیدن آب فرود آمده‌اند چندتایی در دام گیر می‌ماند و به دست صیاد می‌افتد. در ایام زمستان هنگامی‌که برف زیاد ببارد کبک‌های فراوانی میان برف خوب دویده و خود را از برف رهایی بخشیده نمی‌توانند و خصوصاً در روزهای که ابر تاریک باشد. آنگاه جوانان آن‌ها را دوانده دستگیر می‌نمایند. تفنگ هم وسیله دیگر شکار است، مگر توسط تفنگ شکار زیاد نمی‌شود، بسیار نادر است و فقط تفنگچی‌های ماهر به‌وسیله تفنگ کبک را صید می‌کند.

ب- شکار روباه:

شکار روباه: صید روباه از نگاه پوست خیلی مشمول و مروج است زیرا فروش پوست روباه یک مدرک اقتصادی است، روباه را عموماً با تله (تلک) که در هزارگی مردم دایزنگی قپقو گویند، شکار می‌نمایند. قپقو به شکل دایروی از آهن ساخته می‌شود و به شکل فنری حساس و بسیار سخت می‌شود که با اندک تکان از جا می‌جهد و هردو فنر باهم می‌چسپند. قسمت آهنین با یک‌تکه نسج و چنگک به‌هم‌پیوسته است و باید زنجیری که در انتهایی آن دسته چوبین قرار دارد، مرتبط گردیده و قسمت چوبین آن دسته عمیقاً به زمین فروبرده و محکم می‌شود. سپس هردو رکاب آهنین تله را با شدت از همدیگر جدا کرده و زبانه آن را با فنری وسطی مربوط به تکه مربوطه طوری تماس می‌دهند که آن‌ها استوار نگهداشته و با اندک تماس بیرونی که به روی تکه به عمل آید، هردو رکاب با سرعت تمام از جا جسته با صدایی مهیب به‌هم‌خورده به هم می‌چسپند و پای حیوان به طمع طعمه گوشت به آن نزدیک می‌شود، پایش به روی تکه تلک می‌خورد و تلک از جای جهیده پای او را محکم می‌گیرد. علی‌الاکثر در اولین ضربه رکاب پای او می‌شکند و هرقدر قوت خود را خرج می‌کند خود را رهانیده نمی‌توانند. فردا صیاد می‌آید فوراً آن را ذبح کرده و پوست را برآورده و لاشه او را زیرخاک می‌کند. وقت پوست روباه خر می‌آید آن را برایش می‌فروشند.

ج- شکار خاک:

شکار خاک: خفک را دله‌گک و دله‌خفک هم می‌نامند. این حیوان را در زبان فرانسوی Lrutre گویند. این حیوان به جسامت گربه با موهای رأس و نرم خود موردتوجه زیاد است و از پوستش پوستین و بالاپوش می‌سازد.

دله‌خفک را با جنغ صید می‌نمایند. جنغ شندن خیلی ساده است و ساختن آن همچون قپقو دشوار نیست. فقط با یک تخته‌سنگ و چند سانتی‌متر چوب باریک ساخته می‌شود. جنغ را در کنار دریا در ساحل ریگی می‌نشانند. خفک به خوردن ماهی خیلی علاقه‌مند‌است. صیاد ماهر که از ذوق او آگاهی یافته است ماهی را می‌گیرد و می‌گذراند که اندکی متعفن شود. سپس نزدیک دریا یا جای که رد پای خفک دیده شود زمین را می‌کاود و بعد تخته‌سنگی را روی آن حفره می‌گذارد و زیر سنگ چوبکی را به طول ۱۲ تا ۱۵ سانتی‌متر استاده تکیه می‌دهد تا سنگ را کومتی (نیم باز) نگه دارد. ماهی گندیده را با ریشمه به چوب می‌بندد چوب به‌اندازه ماهی حساس هست که با اندک کش کردن خطا خورده و تخته‌سنگ استوار بر روی چقوری قرار می‌گیرد. هنگام شب که دله خفک به بوی ماهی به جنغ نزدیک می‌شود و ماهی را گرفته می‌خواهد پی کار خود برود ماهی بسته به تار پیش از آنکه طعمه خفک شود سنگ را بر سری او قرار می‌دهد و دله خفک در زیر سنگ محبوس می‌ماند و نمی‌تواند که رهای یابد. فردا صیاد با خاطرآسوده آمده و پوستش می‌کند. بسیار نادر می‌افتد که خفک ماهی را ربوده و در زیر سنگ گیر نماند. گاه خفک را در تله روباه می‌گیرند چون جسامت او چندان بزرگ نیست تاب فشار تلک را نیاورده و خورد می‌شود.

د) شکار قالو:

شکار قالو: سگ آبی از حیواناتی است ذوحیاتین هم در آب و هم در خشکه زیست می‌نماید. پوست قالو خیلی نفیس و کمیاب است و علاقه‌مندان آن زیاد دارد. از همین لحاظ صید می‌نمایند. میان دریای هیرمند از این جنس حیوان بسیار زیاد است. آن را با جنغ می‌گیرند. چون پوستش خیلی نازک و لطیف است و در شکار آن‌هم خیلی احتیاط می‌کنند که خراب نشود.

ه) شکار گرگ:

شکار گرگ: گرگ را از جهت مضری آن شکار می‌نمایند. هرگاه گرگی میان رمه گوسفند خود را برساند تا جای که بتواند گوسفندان را زخمی و ضایع می‌سازد. گرگ را هم توسط تلک و هم با تفنگ شکار می‌کنند.

لاشه حیوان خود مرده را دور از دیار در جای می‌گذارند و در دورادور آن چند حلقه تله می‌شانند. تله را طوری تعبیه می‌کنند که دو پای گرگ در دو حلقه تله بیفتد زیرا اگر یک‌پایش بیاید به نیروی خود آن را از زمین‌بر کنده و فرار می‌کند؛ و اگر دوپایش بند افتاد خلاصش ناممکن است. گاهی با تفنگ به سراغ او می‌روند و اگر شکارش کردن فقط بُجل او را بر می‌آرند و جسدش را می‌اندازند.

و) شکار جریه:

شکار جریه: جریه را به زبان عربی دُلدُول و در زبان فرانسوی porc-epic می‌گویند. حیوانی است ویران کار و مخرب و مزارع کدو و جواری و فالیز را خراب می‌کند. خوشه جواری و مغزکده را می‌خورد. او را تازی ماهر شکار می‌کند. تازی به مجردی که بر او یورش برد از سری او می‌گیرد آن‌قدر تکان می‌دهد که تا جان بدهد؛ و اگر دفعتاً از سرش نگیرد تا تیرهای پر خود ضایعش می‌کند. گاهی در همین مغاره او کاه می‌سوزانند تا دود کاه او را بکشد.

ز) شکار آهو/ آوو

:

شکار آهو: از آهوان در هزاره‌جات سه نوع آن وجود دارند. گاو، گوسفند و بز.

۱ – نوع گوسفند وحشی را غولجه می‌گویند و ماده آن را ارغلی. این جنس آهو مهاجر است در ایام سرما به‌سوی جاهای گرم می‌رود در هنگام سرما به‌سوی سردسیر مهاجرت می‌کنند و هنگام مهاجرت و عبور آن را رو آهو می‌گویند. این نوع را سرخ آهو هم می‌گویند.

۲ – نوع بز: این نوع را مغلی هم می‌گویند. درجاهای بسیار صعب‌العبور گشت‌وگذار می‌کند و نر آن را تکه و ماده آن را بز خوانند؛ و تکه را در بدخشان رنگ می‌گویند.

۳ – نوع گاو: این نوع را توری نامند و مارخوار هم می‌گویند شاخ‌های راست و سر کج دارد. چون مزاج سرد دارد در کنارهای هیرمند و درجاهای گرم بود باش دارد.

طرز شکار آهو:

آهو را به دو طرز شکار می‌نمایند.

نخست: در وقت رو بر سر راه گذر آهوان در نوچه (سنگر، کمینگاه) که از سنگ قلعه چه ساخته می‌شود، می‌نشیند و منتظر گذر آهو می‌باشد. به مجردی که آهوان بگذرند؛ بر آنان تیر انداخته و صید می‌کنند.

دوم: شکاری با تفنگ خود به دنبال آهو می‌گردد و آهو را جستجو می‌کند. تا می‌یابد آهسته بی‌آنکه حیوان حساس احساس کند خود را به او نزدیک کرده و بعد تیر می‌اندازد.

بعضاً شکاری در نوچه می‌نشیند و مردم چرگه کرده از هر طرف آهوان را به‌سوی نوچه می‌رانند و همین‌که آهوان در جلوی نوچه می‌رسند هدف گلوله قرار می‌گیرند.

صید ماهی:

در هزاره‌جات ماهی را به دو گونه یا طریقه صید می‌کنند. یک به‌وسیله جنگگ و دیگر توسط غور.

۱ – توسط غور: غور را طوری می‌سازند که در یک حصه هموار دریا که آب آن پاشان و غیر متراکم باشد در جلو آب سنگ‌ها را چیده و در ظَهر آن شاخه‌ها و بوته‌ها را می‌گذارند؛ که مانع عبور آب نگردیده و از عبور ماهیان جلوگیری نماید. یک قسمت را باز گذاشته و در زیر یا جلو آن سبدها را می‌گذارند. بعد ماهیان را به سمت جریان آب می‌رانند ماهیان که را فرار می‌جویند از همان نقطه می‌گریزند مگر همه در میان سبد می‌افتد و از میان آن‌ها هرگز خود را رهانیده نمی‌تواند صیادان آمده سبد را از آب بیرون می‌کشند و مقادیر زیادی ماهی صید می‌کنند. این عمل را نوربند کدو می‌گویند.

۲ – شکار ماهی توسط جنگگ ماهی گیری.

شکار توسط تازی:

تازی اصیل وطنی علاوه بر زیبای خیلی گرم‌اند و خوب صید می‌کنند. اصطلاح گرم معنایش آنست که آهو را خوب می‌گیرد و تازی را چنین گرم می‌سازند که نخستین بار در شکار خرگوش یا آهو را با تفنگ زخمی می‌سازند و بعد تازی را به دنبالش رها می‌نمایند تا به‌آسانی آن‌ها بگیرد. چون تازی یک‌بار شکار را گرفت دفعه دیگر شایق صید و گرم می‌شود و آنگاه هرزمانی که آهو یا خرگوش را به او نشان دهند تازی فوراً به عقب او افتاده و تا او را نگیرد هرگز دنبال او را رها نمی‌کند و به مجردی که به آهو برسد پس از زد و گیر سنگِر (پی) عقب پای او را با دندان قطع می‌کند تا آهو از رفتار بازماند و خود تا رسیدن صاحب خود در کنارش می‌خوابد.

گرفتن چیمچیگی:

سرخ بته را که خیلی ساقه دراز دارد به دور یک جنبر سرخ بته طوری نصب و محکم می‌سازند که جاروب بوته‌ها بلاخره شکل یک دایره بزرگ بوته‌یی را می‌گیرد و بعد شکارچی خود را در عقب او پنهان کرده و از وسط آن محکم گرفته و آهسته بر سرپا به‌طرف مرغ پیش می‌رود. مرغکان که برای طلب دانه بر سری شدیار هر طرف می‌گردند هرگز به شخص عقب تور ملتفت نگشته و خرامان بسویش می‌آیند. همین‌که در جلو او قرار گرفت صیاد فوراً تور جاروی خود را بر روی آن می‌اندازد و مرغک بیچاره در زیر محبوس مانده و به دست صیاد می‌افتد. این کار در وقت قلبه کردن زمین در فصل تیرماه به عمل می‌آید. چیمچیگی نوعی گنجشک است که رنگی خاکستری متمایل به آبی دارد.

شکار قنجری:

قونجیری مرغی است کوچک از خاندان کبک مگر خورد تر از آن این نوع مرغ را با دام و تفنگ صید می‌کنند. گوشت آن‌ها لذیذ است.

Comments

Leave a comment