آذوقه مواشی در هزارجات
پروفسور شاه علی اکبر شهرستانی  2020-04-04
در گذشته مالداری بعد از زراعت مهم ترین عاید سالانه مردم هزاره در هزارجات بوده و جمع آوری علوفه حیوانات اهلی یکی از اساسی ترین فعالیت و کار خانواده ها را تشکیل میدهند. آذوقه زمستان حیوانات از منابع وحشی شامل کمی، خوله، غیغو، بوترنغو، بدره بوده و علوفه که کاشته میشوند رشقه، شپتل/ شفدر، اوجر/ الَنگ و همچنان علفهای هرزه که در کنار کشتزار میرویند شامل قوچنقی، پیچک، قاف و غیره میباشند که در جای انباشته روی آنرا به ضخامت نیم میتر گِل میکند تا در فصل سرما بخورد حیوانات بدهند.
آذوقه بهایم:
در زمستان اکثر مناطق هزارهجات سرد است، بنابراین مجبورند برای بهایم خویش خوراک ذخیره کند. در بهار و تابستان از گرد و نواحی دیار و کوه علف زیاد گرد میآورد و در تیرماه آن را جُغُل کرده و نرم میکنند. سپس در کاهدان میاندازند و علی الاکثر در میدانها یعنی بیرون از خانه در محاط که خرمن جای است؛ کاه و علف را دَی میکنند؛ و به شکل استوانه بزرگ ساخته و سری وی را کاهگل کرده با جاور بته یا نی میپوشانند تا آب در میانش نفوذ نکند و آنگاه در تمام ایام زمستان اندکاندک به حیوانات میدهند و مصرف میکنند. عموماً ریشه، کمی، غیغوو بلدرغو را دی مینمایند.
کمی و غیغو دو نوع علف خود رو و کوهی است که تا نیم متر و حتی یک متر از زمین بلند میشود. هر دو نبات مذکور برگ سوزنی دارند. کمی بته بزرگ دارد و از زمین مایل نمو میکند و ساقهاش شیره زیاد دارد. گوسفند، بز، اسب و خر آنها به لذت و میل زیاد میخورد؛ و بویش خواه تر یا خشک خوشایند است. مگر غیغو بوی تند و تیز دارد و ساقهاش عمود نمو میکند و برگهایش نسبت به کمی نازکتر است. آن را فقط گوسفند و بز میخورد مگر اسب و الاغ نمیخورند. اگر اسب بخورد در چشمش گل میافتد و رویش را پیش و عاری از مویی میسازد بنابراین برای اسب نمیدهند.
در ماه جوزا و هفته اول سرطان مزدوران مشکهای پر از دوغ را با قرصهای بزرگ نان فتیر که قطر هر یک آنها از ۲۵ تا ۳۰ سانتیمتر کمتر نیست به کوه میبرند و روزهای متوالی به کندن و جمعکردن کمی و غیغو میپردازند و آن را به شکل قودهها در همهجا میگذارند و در اواخر سنبله چندین قوده را یک جا کرده یک پشتاره یا پشتره میسازند و بعد پشترهها را یگان یگان در هرروز دوباز و یا سه بار بر پشت خود از کوه به تگو یا آغیل فرود میآرند؛ و در اینجا جُغُل و نرم مینمایند. گاهی پشتارهها را در کوه دی میکنند و بعد در همانجا جُغُل کرده سپس میان غُنج (جوال بزرگ) انداخته و بر پشت گاو و الاغ به ده میآرند.
شترخار را نیز در تابستان گرد میآرند. مزدوران در دست راست داس میگیرند و دست چپ را با بیلی (دستکش چرمین) بدون ناخن پوشانیده، خار را درو مینمایند. حینی که خشک شد جُغل کرده به حیوانات میدهند.
درجاهای همچون ورث نبات پالی زیاد دارد در تابستان آن رامیدروند. پالی نبات لذیذ و دارای بوی و مزه خوشگوار است و انسان هم آن را میخورد. اگر گاو را دهند شیر زیاد میدهند شیر پالی خیلی قوی و تیره است.
نوعی دیگر علف کوهی که به شکل گندم است و آن را بیده میگویند و در بهسود و مالستان آن را گردآورده برای بهایم میدهند.
اوجر یا اولنگ که از نوع کبلهای بسیار قوی چمنزار است تا یک متر و بیشتر از آن قد میکشد نیز در تابستان گردآورده جُغل و دی نموده برای زمستان ذخیره میکنند چُکری را نیز خشک مینمایند.
علفهای دیگر که به شکل خود رو درکشت زار میرویند و بخورد حیوانات داده میشود عبارتاند: قوچنقی، بوترنغو، پیچک، بویه، نغه خار.
علفهای که در کنار آبها میرویند و بخورد حیوان داده میشود عبارتاند: قفبالو، ترشک، شیچوغو (کاسنی)، تلخک، بندک الاف، درشتک و غیره.
علفهای کوهی که به خورد حیوانات داده میشود عبارتاند: قَوغُ، پالی، شوکک، لټهخار، قاشغک و غیره. کار گردآوری علف از کشتها و پوجی (خیشاوه) علفهای هرزه به زنان تعلق دارد. آنان آن علفها را گردآورده به خورد حیوانات خود میدهند.
در ایامی که علف رو به قلت میگذارد و ذخیره هم تمام میشود آنگاه ریشه رشقه و پیخ خار، ماشوله و بیخ آجریغ (کبل) را کنده برای حیوانات میدهند.
Comments