اسکر   /ʌskʌɾ/

  (اَس-کَر)

  ربط ,     conj

  از آنرو، از آن سبب۔

because of, therefore

مثال

او کار دَشت اَسکَر نامد۔ سَگِ ازمو بیگَنه ره دیده اسکر قوچه مونه۔

He/she didn't come, because he/she was busy. Our dog has seen some strenger that is whey it borks.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!