بارنه   /bɑɾnʌ/

  (بار-نَه)

  ص ,     adj

  بھارینه، آنچه که برای فصل بھار می باشد (مقدار مواد غذایی)۔

flour prepared for consumption during Springtime

مثال

بارنِه خوره نَدره۔

He has no flour for the Springtime.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!