بدر رفتو   /bʌdʌɾ ɾʌfto/

  (بَ-دَر-رَف-تو)

  ف۔ل۔ ,     vi

  بیرون رفتن، ترک کردن۔

leave; exit, come out, get out

مثال

پقِیر بَچه سَفر رفته؛ ازی آغِیل بَدر رفته۔

The beggar's son went on a journey; he's left the village.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!