بلاغ   /bulɑʁ/

  (بُ-لاغ)

  ا ,     n

  بلاق، چشمه، محل خارج شدن طبیعی آب از زمین؛ نام مناطق مختلف، از جمله بیش بلاغ (پنج چشمه) نزدیک لعل پوره در جلال آباد (راورتی، یادداشتھا، ص 45)؛ یخ بلاغ، نام دھکده یی در سر درّه گلکوه در قره باغ غزنی؛ بلاغ، قریه خوردی متصل به پای دره نی قلعه ھمان قره باغ که در جوارش چشمه آب گرمی واقع است و بر گردآن دیوار سنگی برافراشته شده (ومردم محلی) گویند ھرکه بدان آب سروتن بشوید بیماری ھای مزمن پوستی ازاو زایل گردد‘۔

spring, natural fountain; name of various places such as Bish Bulagh (Five Springs) near Lal-purah in Jalalabad (Raverty, Notes, p 45); Yakh Bulagh (Cold Spring), a hamlet at the head of Gul-koh valley, Qara-bagh; Bulagh, name of a small village near the lower part of the Nai-qala valley in which a hot spring exists. The Hazaras believe that if s. o. takes bath in it, his body will be immune from all kinds of skin or other diseases

Source:

<M. bulagh




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!