حواله   /ʌwʌlʌ/

  (ا اَ-وَ-له)

  حوله، اواله

  ا ,     n

  برات، سفته، حکم کتبی (برای پرداخت وجه یا مبلغی)۔

draft, written order directing the payment of money; requisition, written request

مثال

حاکِم دَ سرِ از مو غَدر سورسات حواله کده۔

The local governor has made a heavy requisition on us for supplies.

Source:

<Ar.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!