درگیر   /dʌɾgiɾ/

  (دَر-گِیر)

  ص ,     adj

  گرفتار، دچار، مصروف۔

busy, occupied (by some activity)

مثال

ما اُنجی دَرگِیر بودُم۔

I was busy over there.

Source:

p




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!