دوروبر   /dʌwɾ u bʌɾ/

  (دَور-ُو-بَر)

  ق ,     adv

  اطراف، گردوبَر، دور۔

around, surrounding

مثال

علیخان خانه ھای دَوروبَر خوره دَ نَذر کوی کده۔

Ali khan has invited his surrounding (neibours) for food oblation.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!