رشک زدو   /ɾiʃk zʌdo/

  (رِشک)

  ف۔ل۔ ,     vi

  پدید آمدن تخم شپش، زیاد شدن تخم شپش (در بین موھای سر یا بر روی لباس)۔

become infested with nits

مثال

سَرِ چوپو ره رِشک زده بود۔

The shepherd's head got infested with nits.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!