سربر زدو   /sʌɾbʌɾ zʌdo/

  (سَر-بَر)

  ف۔ل۔ ,     vi

  سرموقع ظاھر شدن، حضور یافتن (در مھمانی یا محل مطلوب)؛ انجام دادن، اجرا نمودن (در کارھای منفی و غیر منتظره)۔

show up, manifest, be present (at a place wanted) *fulfil, accoplish (usually unexpected and negative activities)

مثال

میمونو تَیِسَره سربر نَزده۔

The guests have not shown up yet.

Source:

<P.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!