صلاح زدو   /sʌlɑ zʌdo/

  (صَ-لا)

  ف۔م۔ ,     vt

  دعوت نمودن، کسی را برای خوردن نان و نوشیدن چای گفتن۔

invite, request the presence of someone

مثال

اُو مَره صلاح مِیزنه که ”بِیه، چای بُخور۔“

He invites me to have tea with him.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!