غم   /ʁʌm/

  (غَم)

  ا ,     n

  اندوه، حزن، غصه؛ خراج، مالیات زمین که توسط حکومت به پیمانه بسیار گزاف بر ھزاره ھا حواله میشد و نام ’غم‘ از سوی مردم نظربه این اجحاف تبعیض آمیز بر آن اطلاق گردید۔

sorrow, worry, woe; land tax (heavy); levy imposed by the government on agricultural products

مثال

غَم دَ دُرُو، رَنگ دَ بُرُو۔

Lamenting inside, colour (is reflected) outside. (Proverb meaning: Care brings grey hair).

Source:

<Ar. ghamm




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!