غو   /ʁu/

  (غُو)

  پس ,     suff

  برای، مقدار مواد برای ساختن چیزی (معمولاً این پسوند در پایان برخی از واژه ھا میاید مثل ”پیروغو“ یعنی تکه به قد ریک ثوب پیرھن، ”چاقو غو“ یا آھن به اندازه یی یک قبضه چاقو و امثالھم)۔

enough or sufficient for, at the size of sth (used as a suffix only)

Source:

<M.

غو   /ʁʌw/

  (غَو)

  ا ,     n

  دره خرد، تنگ و عمیق در بین دو کوه بلند، جر یا گودالی که از جریان سیلاب بر سطح زمین پیدا میشود۔

hollow, ditch (which is caused by flash floods or heavy rains)

Source:

<M. gau

غو   /ʁʌw/

  (غَو)

  ا ,     n

  سنگ پھن و مدور که در ”غَوبازی“ بکار میرود۔

rocks which are used for a game of rock throwing at a target




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!