قدنمای   /qʌdnumɑj/

  (قَد-نُ-مای)

  ا ,     n

  آیینه ای کلانی که انسان بتواند خود را بطور ایستاده در آن ببیند۔

showing the full-length of one's statue (said of a large mirror)

مثال

امین یک اَینِه قَدنُما دره۔

Amin haz a large mirror.

Source:

<Ar.+P.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!