قرص   /qoɾs/

  (قرص)

  ص ,     adj

  چیزی سخت شده، محکم بھم چسپیده، یک کتله جامد واستوار؛ ھرچیزی که مدور باشد۔

hard (object), compact, solid

مثال

آو قُرص یخ زده بود۔

Water is frozen hard.

Source:

<?.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!