قول 3   /qol/

  (قول)

  ا ,     n

  قریه، دھکده؛ وادی تنگ، دره خورد (در میان دو سلسه کوه)۔

village; valley (narrow, between two mountain ranges)

مثال

دَ قول کِه کَس نَبُود بُز خود خوره کَرِیمداد نام مونه۔

When there is no one in the village, the goat names herself Karimdad (”bounteous, generous“). (Proverb meaning: When the cat is away, the mice will play).

Source:

<M. ghoul




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!