پخته   /puχtʌ/

  (پُخ-تَه)

  ص ,     adj

  بقدر کافی در آتش گذاشته شده و جوشانده شده؛ ساختمانی که با سمنت و خشت در کره داغ شده ساخته شده است و جادهء که قیر ریزی شده باشد؛ کار و وظیفهء که بصورت عالی انجام داده شده۔

cooked, baked; ripe; firm, complete, reliable; asphalted, blacktopped

پخته   /pʌχtʌ/

  (پَخ-تَه)

  ا ,     n

  پنبه، ماده نرم و سفید رنگی بمانند پشم (برای بافتن پارچه وغیره)۔

cotton, a soft white substance like wool (used for weaving fabrics, etc.)

Source:

<P.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!