پرسیدو   /puɾsido/

  (پُر-سی-دو)

  ف۔م۔ ,     vt

  سوال کردن، استفسار نمودن؛ به ملاقات مریض رفتن، عیادت کردن۔

ask, inquire; visit or call on a sick person

مثال

پرسِیدو عیَب نِیه، نا فامیدو عَیب استه۔

Question is not a fault, ignorance is fault. (Proverb meaning: It is good to ask question, but it is bad to have no information).

Source:

<P.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!