پیرگیری   /piɾgiɾi/

  (پِیر-گی-ری)

  ا ,     n

  سلب کامل نیروی جسمی در نزدیک کدام زیارت (البته زایر در صورت بعھده گرفتن نذر دو باره پاھایش براه میافتد)۔

freeze on one's way (near a holy shrine: a person feels frozen, to go on, until he or she will bring an offering of food. Only then can he continue on his way to the shrine)

مترادف ها

قاش گیردی

مثال

مازار اُو ره پِیرگِیری کد۔

The shrine froze him.

Source:

<P.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!