چوقی   /ʧuqʌj/

  (چُو-قَی)

  چوقنی

  ا، ص ,     n, adj

  کودک ریزه، طفل شیرخوار؛ کوچک، خُرد، ھر چیزی که جثه یا حجم کوچک داشته باشد۔

infant, small child; tiny (body or size)

مثال

بولِه از مه یک خانِه چُقنَی دَره۔

My maternal cousin has a small house.

Source:

<M. caxa. (caga, cuuxal)<Psht




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!