کونگشو دود کدو   /koŋguʃu dudkʌdo/

  (کونگ-گُ-شُو-دُود)

  ف۔ل۔ ,     vi

  سوزانیدن غذای چرب نذری (ھنگامی که در بھارمردم ھزاره بخصوص زنان در گورستان بعزم زیارت قبور جد و آبای خود میروند، حلوا را بر روی آتش برافروخته میریزند تا دودش به ھوا برخیزد، با این پندار که ھمچه عملی حتماً ارواح مردگان را از آنان خشنود مینماید)۔

burn fatty foods over which some 'halwa' is sprinkled, which produces a smoke that will rise and certainly make the souls of the departed loved ones happy

مثال

خاتونو کونگُشُو دُود مُونه۔

Women ar performing the ritual of Kongsho.

Source:

<?




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!