گزک 2   /gʌzʌk/

  (گَ-زَک)

  ص ,     adj

  گزک زده، عفونت و تشنج زخم در اثر آب رسیدن به آن۔

infected wound

مثال

زخم که شی گزک شده۔

The wound on his hand is infected.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!