یف   /if/

  (اِیف)

  ایف

  ا ,     n

  صرفه، مضایقه (در زدن یا مصرف)۔

restraint, control (eg in spending, or beating s.o.)

مثال

اِی نَفر دَ پُول خُو اِیف نَدره۔

This man has no restraint with his money.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!